خیال خیس



تمام مدت ساکت بودم تا در این تناوم لذت به پاییز تلف نشود. شب سبز بودیم و روز سرخ... سرخ می شدیم درست در زمانی که دیدن بعضی کسان تنهاترَت می کند، باید یک چیزی باشد تا گرم بمانی. تا سرخ ...


الهام اسدی
درست است که باز هم چیزی نفهمیدم اما میخواهم بپرسم "تناوم" به چه معناست؟
دیگر این که بار پیشین هم میخواستم بگویم چرا نوشته هایت تاریخ ندارد اما با خود گفتم شاید میخواهد وبلاگش از قید زمان آزاد باشد. این بار خودم را اما نمیتوانم قانع کنم؛ بهتر نیست تاریخ داشته باشد؟
پاسخ:
الهام نوشت: 
تناوم= خود را به خاب زدن.

اگرچه یادداشت همزمان باعنوان تاریخ هم دارند اگر دقت کرده باشی تنها در انتها تاریخ نمی خورند.
روشن است که اصالتی در چیزها وجود ندارد. به همین دلیل بی تاریخ آورده می شوند. 

۲۶ آبان ۹۴ ، ۱۱:۵۰ مهبد یحیائی
می توان گفت به قول شاملو :

می برد نغمة دلتنگی را
باد جنوب
تا کند زمزمه بر بام هوا.
نیست حرفی به لبانش
لیکن
مانده با خامشی اش مطلب ها.


چقد نوشتن سخت شده الهام...
پاسخ:
الهام نوشت: چه خوشحالم که اینجایی

۲۷ آبان ۹۴ ، ۰۹:۲۵ مهبد یحیائی
باعث افتخاره :)

نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">