خیال خیس

باید بهار بیاید 

سرد است و سیاهی پخش می شود، خاک مویه می کند بی دهان.

باید بهار بیاید

تا سایه ی کفش های پاره را بدوزد، و باران به چمن بدود، چون بوی مادرم در من.

باید بهار بیاید

کودکی کودکان جهان در اضطراب زنگ پاییز مانده است. باید صدا بشوند و سنگ را بشکافند.

باید بهار بیاید

چتر ابر بر سر و چرخ ستاره در چشم، به خیابان بروند. روشنی ببارد ، بشوید چرک و خون بسته را تا دکمه ی آخر.

چرا بهار نیاید

تخم بهارنارنج بپاشد پشت ِ خاب ها و عطر ارغوان سبزکند در مزرعه های  جویده شده توسط تاریکی .


باید بهار بیاید

بوی سرما را ببرد و آغوش تابستانه را بازگشاید و طعم تازگی را بدواند در رگ رود و آواز از چراغ زهره بلند کند

که مردگان برقصند 

باید روشن سازد دهان را به پناه زنان، که بوی برابری بگیرند و چشم ها را ببندد بر نام دیوهای صد سر،  که مردان را به زنجیر کشیده اند و کوه ها را دردیده اند

باید بهار بیاید

اگر نیاید از کجا صدای سحرخیزان گوش شهرها را پُرکند از پیغام پریدن و گندم ها و انارها  از کجا که سبز شوند و برسند . باغ خشکیده است در بخار زمین.

باید بیاید و ببارد و بباراند و سبز کند؛ زمین را و شاخه را و جوانه را بجوید در جیب کوچک پیراهن ها. 

باید بهار بیاید

چرا نیاید وقتی گواه عاشقان است، وقتی وعده ی رهایی ست. 



+ ایده ابتدایی متن، از شعر باید باران ببارد - آنتونیو گاموندا

الهام اسدی
سلام
چرا اینقدر اینتر زدید وسط نوشته تون؟ یعنی باید فکر کنیم شعره؟!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ:
الهام نوشت:
باید فکر بکنید-ی در کار نیست.  رعایت فاصله در میان سطرها ضروری بوده است
وقتی بهار می آید
باید بهار باشد ...
بهار آمد. بهار باید همیشه سر وقت بیاید و یک وقت هایی حتا تصمیم نگیرد که برود

نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">